صدرا

در این وبلاگ من از نازنین پسرم و برای او می نویسم..

صدرا

در این وبلاگ من از نازنین پسرم و برای او می نویسم..

20 هفتگی..

یادش به خیر وقتی 20 هفته باردار بودم تو را..

یک هفته از عروسی خاله می گذشت و من با چه خوشحالی ای تو عروسی خاله به همه می گفتم 19 هفته باردارم..

20 هفته از بارداری یعنی نصف راه را رفتی.. یعنی 20 هفته دیگه مونده تا جگرگوشه ات را بغل بگیری.. یادمه واسه خودم جشن گرفتم و خوشحالی کردم کلی.. و حالا  تو 20 هفته ات شده..


در 20 هفتگی:

* تو بسیار شیرین تر شدی و با اون لثه های بی دندونت دلی میبری..

* وقتی باهات بازی می کنیم قهقهه می زنی و ما مدهوش خنده هات می شیم

* دیگه نمیشه تو را بدون اینکه انگشتات تو دهنت باشه دید.. بسته به اینکه کجای لثه ات اذیتت می کنه انگشتایی که می ره تو دهنت فرق می کنه و بعضی وقتا هم دوتا دستت می ره تو دهن..

* تو از همون اول وقتی می خواستی عطسه کنی اولش یه صدای بلند مثل داد در میاوردی.. وای که من عاشق این عطسه های مردونت هستم.. تازه بعد عطسه هم یه صدای بامزه درمیاری و میگی آخییییییییییییییییییییییش

* عاشق WORLD MUSIC بیبی انیشتین شدی و با دقت از اول تا آخرش را می بینی.. راستش را بخوای منم خیلی دوستش دارم و یه بار بابای طفلکی مجبور شد از اول تا آخرش را با من ببینه 

 * وقتی هیجان زده هستی دست و پات مخصوصا پاهات را به شدت تکون می دی حالا چه بغل باشی چه زمین باشی و چه توی آب

* عاشق حیوونای تولو هستی و خوشحالم اونارو برات خریدم.. البته عکس زیر مال .. روزگی ات است که هنوز نمیشناختیشون

* عاشق این هستی که بگیرمت جلوی خودم و راهت ببرم.. تو این حالت به شدت پاهات را تکون میدی و یه لبخند رضایت بر لب داری و کلی حال می کنی

* وقتی در حال شستنت هستم، دست می اندازی و هرچی را بتونی می گیری البته منم عروسکای حمامت را چیندم جلو آینه که بهشون نگاه کنی

* عاشق کتاب حسنی هستی و تا میگم "توی ده شلمرود" کلی ذوق زده می شی و دست و پا تکون میدی و خیره خیره به عکسای کتاب نگاه می کنی و تا آخرش را با دقت گوش میدی..

* همچنان عاشق حمامی و توی حمام اوتقدر پا می زنی تو آب که همون اول کلی از آب وانت خالی می شه.. از سر شستن هم بدت میاد خیلی و کلافه می شی

* وقتایی که خوابت میاد آواز سر میدی و حسابی روضه می خونی و جدیدا وقتی کاپشن تنت هست و "نانوک" میشی، تو ماشین می خوابی ولی اگه مهمون باشیم یا مهمون داشته باشیم اصلا نمی خوابی و کنجکاوی بهت اجازه خواب نمیده..

* تو عادت داری تو سکوت و تاریکی شیر بخوری البته توصیه دکترت هم همین بوده که چون بازیگوش شدی و خوب شیر نمی خوری، تو شرایط مثل شب بهت شیر بدم تازه همون هم اگه دیگه مست خواب نباشی نمی خوری؛ برا همین وقتی مهمون داریم یا مهمونی میریم خیلی اذیت می شی..البته ما از مهمونی اجتناب می کنیم فقط همون پنجشنبه ها که خونه مامانی ایناییم و گاهی هم خونه پدربزرگت..

دیگه اینکه تو پسر ناز 20 هفته ای من هر روز بهتر و بیشتر با من ارتباط برقرار می کنی و برای خودت شخصیتی داری و هر روز من بیشتر دیونه ات می شم....

دوستت دارم خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی




پسرم از خواب بیدار شده بوده مامانش نبوده بد اخلاق شده و خاله اش حسابی باهاش بازی کرده و عکس گرفته





عشق من!


و اما پشت صحنه!!
آخه وقتی اون بالایی خیلی خوشملییییی خوب
منم یه ملافه انداختم رو سر بابای طفلکی و از شما عکس انداختم



در حال گرفتن دوربین

نظرات 4 + ارسال نظر
دایی کوچیکه پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:52 ب.ظ

عکس اولی خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی قشنگه قیافش منو کشته

من و پنجاه درصد خودم جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:15 ب.ظ http://parsara.persianblog.ir

دلبند شنبه 19 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:23 ق.ظ

زهرا جون
موضوع بچه موضوع حساسیه. حتما باید با دکترش مشورت کنی. بچه ها بالا و پایین زیاد دارن. گاهی اوقات از ریتم همیشگی خارج میشن. نگران نباش عزیزم. پسر نازتو خیلی خیلی ببوس.

ممنون خانومی از جوابت.. شاید به خاطر سرماخوردگیش باشه.. ولی در کل پیش بینی می کنم از اون پسرای شیطون بلایی باشه که نمیشه کنترلشون کرد.. باید حتما ار شما کسب راهنمایی کنم در آینده..

فرزانه یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:30 ب.ظ http://www.sadragolden.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااااااااام خوشحالم از پیدا کردن یه صدرای دیگه اگه موافقین تبادل لینک کنیم

سلام.. منم خوشحالم یه صدرام با یه صدرای دیگه دوست بشه..

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد