صدرا

در این وبلاگ من از نازنین پسرم و برای او می نویسم..

صدرا

در این وبلاگ من از نازنین پسرم و برای او می نویسم..

یک ماه مانده به سه سالگی

امشب

نشستم پشت میز و دارم چیزی می نویسم

صدرا همیشه میاد رو میز میشینه پیشم

خودکار برداشته و می خواد تو دفتر من بنویسه

منم حواسم به کارمه می گم نه نمیشه بنویسی

میگه مامان خیلی خوبه آدم وسایل هاش را به دیگران بده!


یکماه پیش

داره نقاشی می کشه به پدرش می گه بیا نقاشی بکشیم

پدرش که تازه از سرکار اومده میگه نوچ


یکم بعد صدرا میگه بابا برو نقاشی کن به من بگو بیام پیشت نقاشی بکشم من بگم نوچ!!!

نظرات 2 + ارسال نظر
مامان مینوفر دوشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:05 ق.ظ http://minoofar.blogfa.com

خوب راست میگه بچه
خساست نکن مامانی

مامان عرفان سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:36 ب.ظ

سلام تو وبلاگ منصوره دیدم که دنبال یه مهد شبیه روش خانه کودک آفرینش می گشتین که طرف غرب باشه. منم خیلیییی گشتم و خیلی ذوق کردم تا پیداش کردم. اینجا در موردش نوشتم. گرونه اما بد نیشت باهاش آشنا بشی
http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadid=870947&postID=34120588

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد